جدول جو
جدول جو

معنی کاریز کندن - جستجوی لغت در جدول جو

کاریز کندن
(رَ زَ دَ)
تقنیه. حفر قنات. کاریزکنی
لغت نامه دهخدا
کاریز کندن
حفر کردن قنات کاریز ساختن
تصویری از کاریز کندن
تصویر کاریز کندن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَدَ)
منهدم شدن. ریختن قسمتی از بنا در چاه و یا قنات و بنا و نظایر آن، رسیدگی کردن به حسابها. تفریغ حساب کردن. تسویه حساب کردن
لغت نامه دهخدا
(رُ عَ / عِ زَ دَ)
کریز خوردن. رجوع به کریز خوردن شود
لغت نامه دهخدا
یا واریز کردن حساب. تفریغ حساب کردن، یا واریز ساختمان بنا چاه و غیره)، فرو ریختن قسمتی از آن. یا واریز کردن کوه. فرو ریختن قسمتی از کوه بر اثر زلزله و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاریز کنی
تصویر کاریز کنی
عمل کاریز کندن تنقیه قنوات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاریز کن
تصویر کاریز کن
کسی که کاریز کند آنکه قنات حفر کند مقنی کاریز گر
فرهنگ لغت هوشیار